-
دلتنگ دلتنگ
دوشنبه 1 آبانماه سال 1391 15:53
دلتنگ دلتنگ دلم وقتی تو رو نمیبینم خسته شد از ندیدنت آخه جی اومد به سرم دور شدی رفتی بی وفا تنهام گذاشتی تو هوا هوایی که پر از غمه عاشقی پر دردسره دردسرش برای من خوشی بیاد بجای غم چه جوری ترکت بکنم وقتی نشستی پیش من
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 15:29
بِه مِه نَدگو کِه اَتای هُوندی ولی ولی کاش نَهُوندَری کِه شاد مَمُند هوندِنِت خَندَه ایی بُو از لبُنُم چون که دل بِم ایی نَگُو یار تو هوُند
-
دیده بان
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 15:13
تو دلُت شُی که صبا و پس صبا تَپِش نَبُم؟ تو دلت شَی که از اُن روز خَشُم تَسی بُگُم؟ اُن روزی کِموَگُتِش خاطر تو خیلی خَشِن تو هم اُدگُ که مَشُ دوری تو هم نَخَشِن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 15:00
مِه اَگَردُم بی نِشوُنَه پِی اُن نِشوُنِ خونَه آخَرِش پِیدا اَبوتِن یه روزی نِشونِ خونَه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 14:56
اسفند رنگی نمیخوام من عشق سنگی نمیخوام یه قلب ساده کافیه من که 2رنگی نمیخوام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 14:56
اسفند رنگی نمیخوام من عشق سنگی نمیخوام یه قلب ساده کافیه من که 2رنگی نمیخوام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 14:54
حس خوبم مال تو همه وجودم مال تو دنیای تو که کوچیکه دنیای من هم مال تو
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 14:51
ساکت مَبَش دلُم اَگِنت خندَه بُکُن تا شاد بَشیم ایی روزا که شَوا بِرِد بِی چِه دِلُم بِی تو نَگِنت
-
فرار از یار
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 22:31
دلت اگه تو فکر یاره چرا اون پاش به فراره آخه گفته بود میمونه ولی اون چاره نداره مگه این حرف حسابه که بگی چاره نداره میدونی اون دلی داره که همش توی فراره میخوای عاشقت بمونه آره این حرف حسابه ولی اون دوست نداره واسه این پاش به فراره چرا این حرف حسابه؟ که دلم تو فکر یاره پس چرا لحظه دیدار اون همش توی فراره از نگاه من...
-
یادت اتات یه روز تگفت....
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 15:25
یادت اتات یه روز تگفت همیشه پیشت امونم ؟! تگفته عاشق توم و بی تو از عشقم اخونم ؟! یادت اتات چه روزونی موهسته ما با هم دگه ؟! خیلی دلم ازت پرن ، بسن دگه ! هیچــی مگـه ... بسن دگه تموم بکن ، موا ازت جدا بشم کنار تو به حالِ خوم از ته دل آه اکشم کنار تو لحظه اونم دیر و به سختی اگذرت مه خیلی خستم و موات همه چی از یادم بریت...
-
دلم برات تنگ شده باز
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 17:48
دلم برات تنگ شده باز یه بار دیگه پیشم بیا من دیگه طاقت ندارم برای دیدنم بیا هر لحظه من اشک میریزم برای او چشمای ناز اگه منو دوسم داری یه بار دیگه پیشم بیا بیا و پرپر شدن و با چشمای خودت ببین اشکای من زیاد شده به خاطر اشکام بیا (ضرغام)
-
خاک
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 15:25
خفته در خاکم و هیچ کس به یادم نیست در همان دنیای فانی هم کسی یادم نکرد (ضرغام)
-
هرکس پی دنیا و دلش می تازد
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 15:22
هرکس پی دنیا و دلش می تازد هر کس سوی این روز و شبش می تازد هر کس که در این دُر و جهان می آید او نیز از این روز و شبان می نالد (ضرغام)
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 15:22
هرکس پی دنیا و دلش می تازد هر کس سوی این روز و شبش می تازد هر کس که در این دُر و جهان می آید او نیز از این روز و شبان می نالد (ضرغام)
-
مادر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 01:51
مادر عزیز: امروز رو بهت تبریک میگم ممنونم از اینکه تو همه لحظات کنارم بودی و هم برام بابا بودی و هم مادر ایشالاه همیشه سالم باشی و سایت بالای سر ما باشه و همیشه وقتی خستم سرمو بزارم رو پات و دستت رو بکشی رو سرم و خستگیمو از بین ببری همیشه دوستت دارم مامان این شعر با زبون بندری تقدیم به مامان گلم تَمام دُنیام مُمُمِن...
-
به دلت بره بگه
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 15:52
به دِلِت بِره بِگَه گِلَه دِگَه بَسِن عزیز به دِلِت بِگه مَرَه دوری تو سَختِن عزیز به دِلِت بِره بِگه دور مَبَش از دیده ی مِه طاقت اُمنین به خدا اَمِرِد ایی دل مِه به دِلِت بره بگه گِریکِ مِه تو در مَیا چون که با رَفتِن تو گریک اَکُن ایی دِل مِه به دِلِت بِره بگه خندَه بِرِز رو لَبونِت چون که غصه دور اَبو با خنده هات...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 15:25
دل تو وقتی که با ایی دل مه تنها شبو همو لحظه که مهوند گپ بزنم دعوا شبو دل تو بهونه های جور وا جور شگه عزیز به همی هسته که وقتی گپ مزه دعوا شبو
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 01:42
وقتی فقط خودت رو ببینی هیچ وقت نمیتونی کسی رو درک کنی.... خوبه آدما از 2 تا چشمشون برای دیدن استفاده کنن یکی برای دیدن خودشون و یکی برای دیدن دیگران شاید با اینکار راحت تر بشه همدیگه رو درک کرد
-
حرف دل
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 18:49
حرفتو نتونی بزنی برات میشه غصه و اونوقت دیگه حرف دل نیست درد دله ............
-
سربازی
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 17:22
روز اولی که داری میری خیلی شوق داری که زود برسی به پادگان ولی به محض ورود به پادگان میگی ای کاش نیومده بودم روز اول که میگذره منتظر اومدن روز دوم و دیدن تغییر نسبت به دیروزش هستی ولی با رفتن این روز و گذشتن چند روز پی در پی میدونی که همش مثل همه و هر روز با یه برنامه که روز اول دادن میگذره و فقط تاریخ عوض میشه و...
-
دلتنگ
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 01:11
گاه دلتنگ میشوم دلتنگتر از همه دلتنگیا گوشه ای مینشینم و حسرت ها رو میشمارم باختن ها رو صدای شکستن ها رو نمیدانم من کدام امید را نا امید کردم کدام خواهش را نشنیدم و بر کدام دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم... دلتنگ دلتنگم.....