دلنوشته

شعر و داستان و دلنوشته

دلنوشته

شعر و داستان و دلنوشته

فرار از یار

دلت اگه تو فکر یاره

چرا اون پاش به فراره

آخه گفته بود میمونه

ولی اون چاره نداره

مگه این حرف حسابه

که بگی چاره نداره

میدونی اون دلی داره

که همش توی فراره

میخوای عاشقت بمونه

آره این حرف حسابه

ولی اون دوست نداره

واسه این پاش به فراره

چرا این حرف حسابه؟

که دلم تو فکر یاره

پس چرا لحظه دیدار

اون همش توی فراره

از نگاه من گریزون

ولی میگه پیش یاره

کی میگه حرفش حسابه؟

صبح تا شب توی فراره



(ضرغام)


نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://khatkhatiii.blogsky.com/

شعر قشنگی بود ... اما به نظر من اگه قافیه هاش رو عوض کنی بهتر میشه
تکرار " ره " تو اکثر بیت ها یه کم ناجور شده
البته دقیق نمیدونم ، از کار خیلی خوشم اومد ولی بگرد قافیه های بهتری براش پیدا کن :)

in rooza fekram kar nemikone
bad mashghoolam
vali be har hal mamnoon az inke nazareto gofti
vase majid zakeri ham gozashtam
ke nazaresho bege

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد